۳ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

آمده‌ام که سر نهم

آمده‌ام که سر نهم عشق تو را به سر برم          ور تو بگوییم که نی نی شکنم شکر برم
آمده‌ام چو عقل و جان از همه دیده‌ها نهان         تا سوی جان و دیدگان مشعله نظر برم
آمده‌ام که رهزنم بر سر گنج شه زنم                 آمده‌ام که زر برم زر نبرم خبر برم
گر شکند دل مرا جان بدهم به دل شکن             گر ز سرم کله برد من ز میان کمر برم
اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم          اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم
آنک ز زخم تیر او کوه شکاف می کند                  پیش گشادتیر او وای اگر سپر برم
گفتم آفتاب را گر ببری تو تاب خود                      تاب تو را چو تب کند گفت بلی اگر برم
آنک ز تاب روی او نور صفا به دل کشد                 و آنک ز جوی حسن او آب سوی جگر برم
در هوس خیال او همچو خیال گشته‌ام                وز سر رشک نام او نام رخ قمر برم
این غزلم جواب آن باده که داشت پیش من          گفت بخور نمی‌خوری پیش کسی دگر برم

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
جواد نوری

پیل ترسناک

پیلی را آوردند بر سر چشمه ای که آب خورد ، خود را در آب می دید و می رمید ، او می پنداشت که از دیگری می رمد ، نمی دانست که از خود می رمد.
همه اخلاق بد_ از ظلم و کین و حسد و حرص و بیرحمی و کبر _ چون در توست، نمی رنجی؛ چون آن را در دیگری می بینی، می رمی و می رنجی؟
_______________
فیه ما فیه - جلال الدین محمد بلخی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
جواد نوری

ایام پسا خدمت

بسم الله

ایام پس از خدمت سربازی ایام جالبیه

ایامی که اگر واسه خودت و آیندت برنامه داشته باشی میتونه ایام خیلی خوبی باشه و میتونی با اهدافت ترسیم یه مسیر خوبو داشته باشی

از اونطرف اگه درگیر روزمگی بشی واویلا .... خیلی کسل کننده و زجر آور میشه

خدا رو شکر اگر از مدل اول بطور کامل نیستیم از دومیش هم نیستیم

خدا رو شکر خدمت ما به خوبی و خوشی تموم شد

روزای آخر خیلی سخت بود آره بود و سخت باقی نموند

واسم حرفای بعضی از کادری های ارتش غرور آور بود, بهم میگن ای کاش میتونستیم یه ۷ ۸ ماهی اضافه خدمتت بزنیم تا بیشتر پیشمون بمونی :))) خدای من چقدر لطف , من که شایستش نیستم.

خدا رو شکر رابطمون با همه خوب و عالی بود از اون پایین ترین گروهبانش تا ..... اون بالا بالا ها  ;)

خب تا غرق خاطرات خدمت نشدم برگردیم به موضوع خودمون

ایام پسا خدمت ... بخشی از زندگی آیندم رو روشن و گاهی هم یاس میخواد کم رنگ کنه و  بیاد سراغم که جلوش وای می ایستم.... نسبت به قبل خیلی تغییر کردم ...  در برابر سختی ها و مشکلات منی که به عنوان یه آدم سخت کوش مشهور  بودم, حالا آدم ضعیفی در گذشته می بینم , اما حالا  خیلی قویتر از قبل شدم

برای رسیدن به اهداف کوچیک و بزرگم تسلیم نمیشم و "من تا آخر ایستاده ام" رو شعارم قرار دادم  و می ایستم تا به هدفم برسم. و چون تا به حال هروقت رسیدن به هدفی رو مطرح کردم  یا بهش نرسیدم یا با دردسر رسیدم از گفتنش امتناع می کنم.

اما میگم میشه چون میخوام.......

 

قربونت برم خدا جون ... اتفاقات زندگی آدما چقد سبب پختگیشون میشه ... چقد جالبن این سربالایی و سرپایینی ها ... من که تا سه چهار سال قبل تقریبا همه چی زندگیم بر وفق مراد بود تو این مدت اتفاقتی افتاد که یادگرفتم چطور میشه با ناملایمات زندگی رو در رو بشم و فیتیله پیچش کنم.

 

خدای من شکرت..... به عددی که تو شایسته ی اونی و نه به اندازه ای که در مخیله ی من میگنجه .... من روی اون عهد و پیمون یک نوجوون ۱۳ ساله هنوز پایبندم....

کن لی اکن لک .... خدای من,  من خودم رو وقف تو کردم پس خودت یاور و همراه من باش! آمین

 

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
جواد نوری